English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7401 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prospect of the future U دورنمای اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
future perfect U شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
night piece U دورنمای شب
cyclorama U دورنمای گردبین
seascape U دورنمای دریا
seascapes U دورنمای دریا
backgrounds U دورنمای عقب
background U دورنمای عقب
plaster background U دورنمای گچ کاری
perspectives U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
perspective U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
panoramically U بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
poor prospects for the steel industry U دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
forthcomming U اینده
future U اینده
futurity U اینده
toward U اینده
aftertime U اینده
at a laterd U در اینده
in the time to come U اینده
coming U اینده
comer U اینده
following on U از پی اینده
lavenir U اینده
approaching U اینده
forthcoming U اینده
to be U اینده
incoming U اینده
next U اینده
nrxt monday U دوشنبه اینده
the f. winter U زمستان اینده
f. tense U زمان اینده
even tual U درنتیجه اینده
erelong U در اینده نزدیک
the next world U عالم اینده
the future U جهان اینده
catabatic U پایین اینده
by next mail U باپست اینده
the next world U جهان اینده
the a season U موسم اینده
the a season U فعل اینده
futurism U اینده گرایی
paulo postfuture U اینده نزدیک
katabatic U پائین اینده
intercurrent U در میان اینده
prospectively U با عطف به اینده
futurity U اتفاقات اینده
futurity U نسل اینده
nether world U جهان اینده
prospectiveness U وابستگی به اینده
proximo U درماه اینده
proximo U ماه اینده
sup.latest or last U دیر اینده
odd comeshortly U اینده نزدیک
futures U قراردادهای اینده
prospectuses U اینده نامه
prospect U اینده نگری
prospected U اینده نگری
prospecting U اینده نگری
prospects U اینده نگری
emergent U بیرون اینده
futuristic U مربوط به اینده
prospective U مربوط به اینده
upcoming U زود اینده
providential U اینده نگر
prospectus U اینده نامه
futures contract U قرارداد اینده
offing U در اینده نزدیک
looking U بنظر اینده
emergency U ناگه اینده اورژانس
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
the ensving twelve months U دوازده ماه اینده
emergencies U ناگه اینده اورژانس
long range U مربوط به اینده دور
proximo U مربوط بماه اینده
otherworldiness U وابستگی بجهان اینده
emergence U ناگه اینده اورژانس
perfect foresight U اینده نگری کامل
the rising generation U دوره جوانان اینده
post date U تاریخ اینده گذاشتن
tardier U دیر اینده کند
tardiest U دیر اینده کند
provident U صرفه جو اینده نگر
tardy U دیر اینده کند
prospectiveness U چشم داشت به اینده
scouted U ارزیابی حریف اینده
oncoming U پیشامد کننده اینده
prescient U عالم به غیب یا اینده
latest U تازه گذشته اینده
scouts U ارزیابی حریف اینده
future U بعد اینده اتیه
scout U ارزیابی حریف اینده
providence U صرفه جویی اینده نگری
hunched U فن احساس وقوع امری در اینده
hunch U فن احساس وقوع امری در اینده
exdividend U بدون سود اینده سهام
hunching U فن احساس وقوع امری در اینده
hunches U فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
intermediate U درمیان اینده مداخله کننده
hold over U برای اینده نگاه داشتن
future attacks U حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective U اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth U سبب گستردگی والدین اینده میشود
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
current liabilities U بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominates U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
nominating U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
disqualification U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
exclusion U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
disqualifications U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures U قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
dynamic analisis U تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient U در میان اینده واقع در میان
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com